جعبهابزار یک پرفورمنس مارکتر حرفهای
آنچه در ویدیو میبینید: در این ویدیو با مهمتری...
در این ویدیو، به مراحل اجرای یک کمپین پرفورمنس مارکتینگ پرداخته میشود. ابتدا دربارهی اهمیت وجود ابزارهای اندازهگیری صحبت میکنیم و تأکید میشود که قبل از هر اقدامی، باید مطمئن باشیم این ابزارها بهدرستی کار میکنند. سپس، فرایند طراحی و اجرای یک کمپین قدمبهقدم بررسی میشود: از تعیین هدف و تعریف KPIها گرفته تا طراحی پیام، اجرای کمپین، جمعآوری داده و تحلیل نتایج.
در ادامه به بخش کلیدی پرفورمنس مارکتینگ یعنی مرحله بهینهسازی پرداخته میشود؛ جایی که عملکرد کمپین بر اساس دادهها بررسی شده و نسخههای بهینهتری طراحی میشوند. در پایان، ویدیو به این نکته اشاره میکند که در کمپینهای پیچیده، ممکن است چند مرحله بهینهسازی و تست موازی انجام شود تا در نهایت بهترین ترکیب ممکن بهدست بیاید.
اگر با دنیای جذاب Performance Marketing آشنا نیستید قبل از خواندن این مقاله بهتر است تا مقاله پرفورمنس مارکتینگ چیست را بخوانید.
تا اینجا متوجه شدیم که پرفورمنس مارکتینگ به این معناست که ما بدونیم برای هر هزینهای که در مارکتینگ میکنیم، چه اقدامی از سمت مشتری انجام شده و در واقع نگاه درستی به هزینهکردمون و نتیجهاش داشته باشیم.
همونطور که مشخصه، برای اینکه بتونیم این دید رو داشته باشیم، لازمه بتونیم بهدرستی اندازهگیری کنیم که چه اتفاقی داره میافته. بنابراین من این موضوع رو بهصورت جداگانه و خارج از فرایند پرفورمنس مارکتینگ قرار دادم: ما قبل از هر کاری باید بدونیم آیا ابزارهای اندازهگیری عملکردمون وجود داره و اگر هست، آیا درست کار میکنن یا نه؟
این خیلی مهمه؛ یعنی حتماً باید قبلش مطمئن باشیم اگر در بستر وب کار میکنیم، آنالیتیکسمون درست کار میکنه (چه گوگل آنالیتیکس و چه ابزارهای مشابه). اگر در بستر اپلیکیشن هستیم هم همینطور، و بعد از اطمینان از این زیرساختها، میتونیم شروع کنیم.
فرض کنیم که مطمئن شدیم ابزارها و زیرساختهامون درست کار میکنن. حالا میخوایم کمپین پرفورمنس مارکتینگ رو شروع کنیم. درست مثل تمام فعالیتهای مارکتینگ، گام اول، تعیین هدفه.
ما باید در ابتدا، با شفافیت کامل مشخص کنیم که دقیقاً چه هدفی داریم و انتظار داریم چه اتفاقی بیفته.
مرحله بعد، تعریف KPIهاست. KPI مخفف Key Performance Indicators، یعنی سنجههای عملکرد. در اینجا هدفهایی که تعیین کردیم باید شکسته بشن به سنجههای قابل اندازهگیری؛ یعنی معیارهایی که میخوایم براساسشون عملکرد کمپین رو بسنجیم. این مرحله خیلی مهمه، چون در انتهای مسیر قراره به این نقطه برگردیم.
در این مرحله، مشخص میکنیم برای چه مخاطب هدفی، از طریق چه کانالی، و با چه پیامی میخوایم ارتباط بگیریم. برای طراحی درست کمپین، باید مخاطب رو خوب بشناسیم؛ بدونیم کیه، کجاست، تو شبکههای اجتماعی دنبال چی میگرده. گاهی برای این موضوع یه گفتوگوی ساده کافیه و گاهی نیاز به تحقیقات بازار کامل داریم.
بعد از طراحی، میریم سراغ اجرای کمپین. اجرای کمپین پرفورمنس کار سختیه، چون هماهنگی بین تیمهای مختلف (فنی، محتوا، مارکتینگ و…) لازمه. باید مطمئن بشیم همهی کانالها درست بالا هستن.
بعد از اینکه کمپین اجرا شد، باید دیتای جمعآوریشده رو بررسی کنیم. دوباره تأکید میکنم: لازمه که ابزارهای اندازهگیری حتماً از قبل درست کار کنن. ما این دادهها رو کنار هم میذاریم و یک تحلیل اولیه ازشون درمیاریم.
این مهمترین بخشه. اینجاست که یک پرفورمنس مارکتر واقعاً ارزشش رو نشون میده. بر اساس نتایج، برمیگردیم به اولیه کمپین، تصمیم میگیریم کجا باید تغییر بدیم، چی رو حذف کنیم، و به یک نسخهی بهینهتر از کمپین برسیم تا دوباره وارد چرخهی بعدی بشیم.
تا اینجا درباره شرایط نرمال صحبت کردیم. اما اگه با کمپینی خیلی بزرگ، پیچیده، یا با بودجه بالا مواجه باشیم، موضوع فرق میکنه.
در این حالت، ممکنه چند مرحلهی بهینهسازی نیاز باشه. مثلاً:
در نهایت، نتایج اینها با هم ترکیب میشن و کمپینی بهینهتر ساخته میشه. بعد دوباره اون نسخهها رو تست میکنیم تا مشخص بشه کدوم بهتر عمل میکنه، و اون رو روی کمپین اصلی اجرا میکنیم. نکته مهم اینه که این چرخه الزاماً یک مسیر خطی و ساده نیست؛ بلکه میتونه در کمپینهای بزرگتر، ترکیبی و تکرارشونده باشه.
مسئلهای که همیشه باید بهش توجه داشته باشیم اینه که کار اصلی پرفورمنس مارکتینگ، بهبود مستمره. یعنی در هر مرحله، با بررسی دادهها دنبال این باشیم که نتیجه رو بهتر کنیم. و این میشه بخشی از زندگی روزمرهی یک پرفورمنس مارکتر.
تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به آنالیتیپس است.
حرفی، سخنی، سوالی؟